سلام اتفاقات زیادی رخ داد تو این چندوقت اشنا شدن با ادمای جدید و هم صحبت شدن که خیلی خوب بود واسم و حتی برخی مواقع تلخی از اینکه تو اینمدت که کرونا مجبور کرد بریم روستا هرچند دلگیر بود دوری از دوستات و بیرون رفتن و دور و خیلی چیزای دیگه که عاشقشونم مخصوصا سپیده(دوست صمیمیم)بعضی شبا واقعا سخت بود تحمل این موضوع گریه میکردم تا این حرص و عصبانیت خالی شه ولی خیلی با خودم کلنجار رفتم خیلی به خودم کارام فکر کردم زمان خیلی خوبی بود برای خلوت ادمی با خودش حتی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت